مدتی بود که هر چه می گشتیم شهیدی پیدا نمی شد
یه روز یکی از بچه ها نوار مرثیه ایام فاطمیه رو گذاشت
ناخودآگاه اشکمون جاری شد
بعد از عزاداری حرکت کردیم
داشتیم می گشتیم که یه تکه استخوان نظرم رو جلب کرد
با سر نیزه مشغول کندن شدم
یه تکه پیرهن از زیر خاک پیدا شد
مطمئن شدم شهیدی اینجاست
با فریاد بچه ها رو صدا کردم
روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها کار خودش رو کرده بود
پیکر شهید کاملا نمایان شد
لحظاتی بعد متوجه شدم شهید دیگری هم کنار او قرار داره
از حالت افتادنشون فهمیدم موقع شهادت صورت هاشون رو به همدیگه بوده
پیکر شهدا رو که بیرون آوردیم با کمال تعجب دیدم که پشت پیرهن هر دوتاشون نوشته :
می روم تا انتقام سیلی زهرا سلام الله علیها بگیرم
موضوع مطلب :